رهایی از دام و درماندگی
آیا تا به حال احساس کرده اید که هیچ کاری از دستتان بر نمی آید؟ نمی توانید شرایط اطراف خود را تغییر دهید؟ در شرایط بدی گرفتار شده اید که خلاصی از آن برای شما یک آرزوی دست نیافتنی است؟ هر جا میزنید به در بسته میخورید؟ اگر این احساس و افکار موقتی و زود گذر باشند چندان مشکلی ایجاد نمی کنند بلکه با تقویت و برانگیختن موجب گره گشایی میشوند.ولی اگر چنین احساسات و افکاری در فکر شما جولان میدهند بهتر است مساله را جدی بگیرید،به احتمال زیاد دچار درماندگی یا استیصال شده اید.آیا تا به حال فکر کرده اید درماندگی چیست؟؟؟اگرنتوانید شرایط دلخواه خود را ایجاد کنید یا احساس کنید بین رفتار و پاداش حاصل از آن فاصله افتاده است،به عنوان مثال ممکن است در یکی از دروس خود با سعی و تلاش فراوان به دنبال کسب نمره ی خوب باشید اما استاد با توجه به معیار های دیگری نمره میدهد و شما احساس میکنید خواندن یا نخواندن شما فرقی برای کسب نمره ی خوب از این درس را ندارد.با این حساب بهتر است ببینیم در ماندگی چه اثراتی بر جای میگذارد.
1.وابستگی افراطی
وقتی نتوانستیم به تنهایی از پس مشکلات برآییم دست یاری به سوی اطرافیان دراز میکنیم و برای حل مشکل از آن ها استمداد میطلبیم.این کار یکی از شاخص های سلامت روان است اما اگر به درماندگی دچار شده باشید رفتار کمک طلب شما کمکم از این شاخص دور گشته وبه ویژگی وابستگی افراطی می انجامد که همین وابستگی پیامد های به مراتب بدتر از درماندگی دارد.
2.نگرش بله،اما
اگر در چنبره ی درماندگی گرفتار شوید به تدریج نگرش" بله ،اما" در ذهنتان جای میگیرد. پیامد این است که راه حل های موجود برای حل این مشکل را قبول نمیکنید . البته در نگاه اول آنها رامیپذیرید اما سپس ذهن شما شروع میکند به تراشیدن پاسخ ها منفی .نتیجه ی این منفی بافی بی ارزش کردن راه حل و سرانجام از خبر آن گذشتن است . برای نمونه اگر دوست شما به شما پیشنهاد کند که برای حل این مشکل باید به فلان شخص مراجعه کنید شما ابتدا این راه حل را می پذیرید اما بعد از چندی شروع می کنید به بهانه تراشی که به هزار ویک دلیل نمیتوان آن راه حل را اجرا کرد . ارمغان ناخواسته این نگرش ،نا امیدی است.
3.عزت نفس پایین
یکی دیگر از ارمغان های ناخواسته ی زندگی عزت نفس پایین است . البته ذکر این نکته ضروری است که پیامد های منفی درماندگی،خودشان میتوانند در یک چرخه ی معیوب،علت ثانویه در ماندگی به شمار بروند. وقتی نتوانید از پس مشکلات برایید به تدریج به خود برچسب هایی میزنید که با وضعیت زندگی شما هم خوانی بیشتری داشته باشد معمولا افرادی که به درماندگی مزمن گرفتار شده اند اغلب برچسب هایی به خودشان میزنند از قبیل:
· این قدر بدبختم که نمیتونم تنهایی مشکلاتم رو حل کنم.
· چرا هر چی بدبختی هست سر من میاد.
· آدمی دست وپا چلفتی تر از من پیدا نمیشه.
· ............
4.پذیرش نقش قربانی
در ذهن خود نقش قربانی را می پذیرید و به تدریج به فردی تبدیل میشوید که دائما در حال شکایت از شرایط موجود هست.
از اونجایی که دیگران معمولا حال و حوصله ی گله گزاریهای ما را ندارند ، به تدریج از ما فاصله میگیرند وما این رفتار اطرافیان را دلیل محکم ومستدل بر مشکل داشتن خود میپنداریم . در حالی که از این قافل ایم که خود ما باعث چنین رفتاری از اونها شدیم . پذیرش نقش قربانی ما را در انفعال قرار میدهد. خودمان دست به کاری نمیزنیم و انتظار داریم دستی از غیب بیرون آید و کاری بکند ، در حالی که معجزه در دست خود ماست.
افرادی که نقش قربانی را پذیرفته اند جزء گروه نق زنان روزگار شناخته میشوند و در مسیر آن قدم میگذارند.یکی از عوامل مهم در شکل گیری و تداوم درماندگی ها نوع نگرش و افکاری است که ما در ذهن داریم . عامل دیگری که در شکل گیری درماندگی نقش بسزایی دارد،سبک تبیینی است . سبک تبیینی یعنی اینکه برای موفقیت های پیرامون خود چه دلایلی دارید .برای مثال اگر در امتحان یکی از دروی خود نمره خوبی گرفته اید آن را به خوش شانی اسناد میدهید یا به تلاش وپشتکار خودتان؟ چند روزی به دلایل و تبیینات خود توجه کنید و ببینید اگر شما هم اینگونه هستید کمی بیشتر مواظب خودتان باشید چراکه یا در دام درماندگی افتاده اید یا در آستانه ی افتادن در این دام هستید.
چگونه بر احساس درماندگی غلبه پیدا کنیم؟
قدم گذاشتن در این راه دقت خاصی را می طلبد زیرا اگر نتوانید در این راه موفق شوید شکستی بر کارنامه ی شکست های شما افزوده میشود . راه اول برای رهایی از این مشکل این است که کار های خود را به مراحل کوچکتری تقسیم نمایید تا عظمت و سختی کار در چشم و اندازه ی ذهن شما ساده جلوه کند . برای مثال خواندن یک کتاب چهار صد صفحه ای ممکن است کار طاقت فرسایی باشد ، مخصوصا برای کسانی که احساس درماندگی میکنند .ک تاب را به 10 یا20 تقسیم کنید. با ای این کار کتاب 400 صفحه ای در 20 گام خوانه خواهد شد.یادتون باشه که نباید از خودتون توقع زیادی داشته باشید برای کسانی که احساس درماندگی میکنند خواندن 20 صفحه کار ارزشمندی خواهد بود و شما باید در این زمان به خودتون پاداش بدهید حتی یک پاداش کوچک!!!!! حالا نوبت گام دوم هست شما باید هر موفقیتی که بدست می آورید را به پشتکار خود ربط بدهید .این گام باعث میشود که شما چشم اندازی واقع بینانه به مشکلات وموفقیت ها داشته باشید.در صورتی که نتوانستید این مشکل را با این راهکار حل کنید به یک مرکز مشاوره مراجعه کنید تا راهکارهای کامل تر و بهتری به شما ارئه شود.